خلاصه داستان :
فيلم با الهام از ماجراي واقعي و در آميختن آن با كمي تخيل ، قضيه قاتل زنجيره اي مرموزي موسوم به زودياك را روايت مي كند كه در اواخر دهۀ 1960 و اوايل دهۀ 1970 در كاليفرنياي شمالي ، موجي از وحشت پديد آورد . يكي از عادت هاي اين قاتل مخوف و بي عاطفه كه شب ها در تاريكي كوچهپس كوچه ها قربانيانش را شكار مي كرد ، اين بود كه نامه ها و پيغام هاي طعنه آميز و مرموزي براي ادارۀ پليس مي فرستاد و از اين طريق پليس ها را به خشم مي آورد .
رابرت گري اسميت ، كاريكاتوريست سان فرانسيسكو كرونيكل ، كه در ابتدا صرفاً علاقه اي آماتوري به ماجراي اين قاتل پيدا كرده ، بعد ها يكي از افرادي مي شود كه به طور جدي در راه كشف هويت قاتل تحقيق مي كند . يكي ديگر از اين افراد روزنامه نگاريست به نام پل ايوري كه دل خوشي از فضولي هاي گري اسميت ندارد . بازرس ويليام آرمسترانگ نيز مأمور تحقيق در اين زمينه است .
در انتها معلوم مي شود كه زودياك علاوه بر كشتن افراد بيگناه ، جنايتي شايد بزرگتر را در حق كل جامعه مرتكب شده و آن از بين بردن حس اعتماد و نوع دوستي انسانها نسبت به همديگر است . او باعث شد محبت و دلسوزي نسبت به غريبه ها جاي خود را به ترسي اغلب نا معقول از آنها بدهد و در واقع كاري كرد تا معصوميت دهۀ 1950 جاي خود را به نگاهي تيره و تار و بدبيني بدهد كه در دهۀ 1970 شيوع بيشتري پيدا كرد و پس از آن بيشتر شدت گرفت ...
*********
دربارۀ فيلم :
فيلم با نمايش اولين قربانيان آغاز مي شود . دختر و پسر جواني را مي بينيم كه براي تفريح شب چهارم ژوئيه به پاركي مي روند و در حالي كه در اتومبيل خود نشسته اند ، بيگانه اي با تومبيل به آنها نزديك مي شود و هر دوي آنها را به گلوله مي بندد . هفته هاي بعد نامه اي به دفتر روزنامۀ « سان فرانسيسكو كرونيكل » ميرسد كه قاتل به جزئيات آن قتل اعتراف كرده ، به اضافۀ صحنه اي كه در آن پيام رمزي نوشته شده است . آيا اين رمز مي تواند هويت قاتل را فاش سازد ؟( يك معلم آن را حل مي كند اما جوابش « نه » است ) . قاتل – كه خود را « زودياك » ناميده – ديوانه است كه قول داده باز هم دست به جنايت خواهد زد و آشكار است كه بي رحمي او حكايت از نوع جديد يك بيماري رواني دارد .
زودياك فيلم طولاني و بلندي است دربارۀ يك آدمكش زنچيره اي واقعي كه طي سالهاي 1969 تا 1991 ، به مدت 22 سال ، ساكنان مناطقي در شمال كاليفرنياي آمريكا را در ترس و نكراني فرو برده بود . او در مجموع مرتكب سيزده جنايت شد . پليس كاليفرنيا به رغم همۀ تلاش و كوششي كه كرد موفق به يافتن اين قاتل نشد . پليس حدود 2500 مظنون را شناسايي و بازجويي كرد اما هرگز موفق به شناسايي و دستگيري قاتل نشد . علاوه بر نيروهاي پليس ، روزنامه نگاران بسياري نيز درگير اين ماجرا شدند . رابرت گري اسميت يكي از معروفترين اين روزنامه نگاران بود . گري اسميت كاريكاتوريسيتي بود كه به موضوع قتل هاي زودياك علاقه مند شده بود . وي تحقيقات مفصلي در اين مورد انجام داد و بر اساس بررسي هاي شخصي اش فردي به اسم آرتور لي آلن را به عنوان قاتل معرفي كرد . با اين وصف مدارك ارائه شده از سوي گري اسميت آنقدر محكم و قوي نبود كه پليس اقدام به دستگيري آلن كند . آلن ده سال پيش درگذشت و به اين ترتيب هرگز معلوم نشد كه آيا او همان « زودياك قاتل » بوده يا خير .
فيلم زودياك بر اساس كتاب غير داستاني جنايت حقيقي نوشتۀ رابرت گري اسميت ساخته شده است . فيلم طبيعتاً روايت اسميت را دنبال مي كند و از نظريۀ قاتل بودن آرتور لي آلن طرفداري مي كند . اين درحالي است كه نويسندگان و محققين ديگر افراد ديگري را به عنوان قاتل معرفي كرده اند . زودياك به منبع اصلي خود سخت وفادار است و به همين جهت از ارائۀ يك پايان بندي باز خودداري كردهاست .
دير زمانيست كه ماجراهاي يك قاتل زنجيره اي هولناكترين ماجرايي بود كه انسان معاصر ميتوانست تصورش را بكند . اما حالا زمانه عوض شده است . حالا ماجراهاي فيلم زودياك خيلي عجيب و هولناك جلوه نمي كند زيرا ديگر يك قاتل زنجيره اي هولناكترين موجود روي زمين به شمار نميرود . حالا يك تروريست انتحاري يا غير انتحاري مي تواند تنها در يك حركت ده ها و صد ها نفر را بكشد . حالا يك آدم معمولي روان پريش مي تواند با يك سلاح اتوماتيك وارد دبيرستان يا فروشگاه بزرگ شهر شود و با كشيدن ماشه ، ده ها نفر را بكشد .
زودياك قاتل در مقايسه با اين قاتلين جديد ، چه « حقير » و « معصوم » جلوه مي كند !!
كارگردان : ديويد فينچر
فيلمنامه : جيمز وندربليت بر اساس كتابي از رابرت گري اسميت
مدير فيلمبرداري : هريس سيوايدز
موسيقي : ديويد شاير
بازيگران : جيك جيلنهال ( رابرت گري اسميت ) ؛ مارك رافالو ( بازرس ديود توشي ) ؛ آنتوني ادواردز ( بازرس ويليام آرمسترانگ ) ؛ رابرت داوني جونيور ( پل ايوري ) ؛ برايان كاكس ( ملوين بلي ) ؛ كلوئه سويني ( ملاني ) ؛
محصول 2007 آمريكا ؛ مدت : 158 دقيقه
منبع:پارس پلنت